آموزشوپرورش آزاد
نگاهی به تجربههای ملی و بینالمللی
گزارش اختصاصی دبیرخانه از نشست مدرسه تردید
حسین شیخ رضایی
آموزشوپرورش جایگزین یا آلترناتیو ترم بسیار گستردهای است که شامل نظامها و نظریههای تعلیم و تربیت میشود که با نظریه غالب متفاوتاند. بنابراین مدارس مستقل و دموکراتیک، مدارس طبیعت، مشارکتی و … را ذیل این عنوان میتوانیم قرار دهیم. اگر به متنهای عمومی که راجع به آموزشوپرورش آلترناتیو نوشته شده مراجعه کنیم، میتوان به دو تا سه دهه پیش بازگشت. یعنی از آن زمان که آموزشوپرورش رسمی در قالب دولتهای ملی شروع به کار کرده، آموزشوپرورش آلترناتیو هم کار خود را شروع کرده است.
متفکران مختلف از روابط نزدیک میان دانش آموزان، شکسته شدن سلسلهمراتب هرمی، تا تشکیل اجتماع پژوهشی و علمی، کلاسهای آزاد و سرفصلهای از پیش معین شدهای ندارد، برنامهای که با مشارکت بچهها تدوین شده و … گفتهاند. همچنین توجه به جنبههای مختلف هوش انسانی با این تأکید که آموزشوپرورش رسمی بیشتر بر هوش کمی و ریاضی تأکید میکند، صحبت از این است که هوش عاطفی، معنوی، اخلاقی و احساسی باید در برنامههای تعلیم و تربیت وارد شود. محوریت دانشآموز و رشد و شکوفایی فردی دانشآموز و احترام به هویت فردی و اقتدارزدایی از نظام تعلیم و تربیت و معلم و … ذیل یک برنامه تعلیم و تربیت کل نگرانه ارائه میشود.
در کشورهای مختلف مدارس آلترناتیو تاریخ متفاوتی دارند. در ایران نیز برخی به دنبال مدارس آلترناتیو رفتهاند. از یک نفر نام ببریم که دین زیادی به ایشان داریم و ایشان سرکار خانم توران میرهادی است. توران میرهادی با تأسیس مدرسه فرهاد که از سال 1334 تا 1359 ادامه پیدا کرد، یک نوع ایرانی و بومی از مدارس آزاد و آلترناتیو را تأسیس کردند. تجربه نگاریهای مختلفی شده از این کار. چگونه این سیستم مدرسه دانشآموز محور مدرسه است، خودش پژوهش میکند، خودش دست به عمل میزند، به کتابخانه میرود، تأکید بسیار زیادی که خانم میرهادی بر رقابتی نبودن مدرسه داشتند، توجه به مهارتهای اجتماعی و خودمدیریتی، مشارکت بچهها در اداره مدرسه و مختلط بودن مدرسه از ویژگیهای مدرسه خانم میرهادی است.
محبوبه گُلفِشانی
با معرفی مدرسه سادبری ولی بهعنوان تجربهای آزاد شروع میکنم که 55 سال است که در حال کار است. این مدرسه در سال 1968 تأسیس میشود. مؤسسین این مدرسه چند تا از والدینی بودند که به دنبال مدرسهای با اصول خودشان بودند. جمعی از والدین در این سال مدرسه را بهصورت آزمایشی راه میاندازند. در این مدرسه بچهها در اداره امور مدرسه حق اظهار نظر دارند. باید به تکتک افراد آموزش داده شود و مسئولیت آموزش بر عهده خود او گذاشته شود. فضای کلی مدرسه بهصورت 4 هکتار در دل یک جنگل است که یک خانه بزرگ وسط مدرسه است. در همه جای این خانه کتاب و کامپیوتر است. در این مدرسه زنگ ندارد و زمان مشخصی برای رفتوآمد بچهها وجود ندارد. سن ثبتنام بچهها از 4 سال به بالاست و تا سنین بالاتر هم میتوانند در مدرسه بمانند. مدرک رسمی آموزشوپرورش را ندارد اما دیپلمی به بچهها اعطا میشود که برای گرفتن آن باید پایاننامهای ارائه دهند. به سه سؤال جواب دهند: قبل از آمدن به مدرسه چه میکردند؟ در سالهای مدرسه چه کردند؟ حال که میخواهند بروند قرار است چهکارهایی انجام دهند؟
هر هفته در مدرسه جلسهای تشکیل میشود و بچهها در مورد قوانینی که در مدرسه تشکیل میشود صحبت میکنند و بازبینی و بازنگری میکنند. در مدرسه ترکیب سنی وجود دارد. بچهها در همه سنین آزادند که در کنار هم باشند و هیچ تفکیک سنی وجود ندارد. تلقیای از یادگیری در مدرسه وجود دارد. سطح یادگیری مبتنی بر کنجکاویهای اولیه. سطح دیگری یادگیری بر اساس سرگرمی است. یادگیریای که در سادبری ولی رخ میدهد، این است که خود فرد برای آن انگیزه دارد و هیچ چیزی نمیتواند مانع آن شود. زمان و وقت کافی دارند که خودشان انتخاب کنند که چه چیزی را دوست دارند انتخاب کنند. طبیعتاً ارزیابی این نوع یادگیری نیز بر عهده خود فرد خواهد بود.
بطالت در سادبری ولی به رسمیت شناخته میشود. بطالت چیزی است که ما از آن گریزانیم و سعی میکنیم وقتمان را با کاری پر کنیم. اما در سادبری ولی، مشاهده اینکه بچهها کار خاصی انجام ندهند چیز عجیبی نیست. در این مدرسه بر خلاف سایر مدارس، چیزی به نام معلم و مدیر نداریم. تمام بزرگسالان بهعنوان کارمند شناخته میشوند و وظایف مختلفی دارند. مسئولیتشان این است که با بچهها همدردی کنند. به ازای هر 15 کودک، یک کارمند وجود دارد. قرارداد کارمندان هم همیشگی نیست و بچهها حضور آنها را تعیین میکنند. بچهها از سنین مختلف کنار هم هستند و به همین خاطر همافزایی اتفاق میافتد.
شقایق آراسته
یادگیری فرآیندی است که خود فرد باید انجام دهد نه اینکه کسی بر او دیکته کند. شیوههای یادگیری معمولاً کشف و غلبه بر موانع بر اساس آزمونوخطاست. فرآیند طبیعی یادگیری همراه با بازیگوشی است. اگر فردی در حال انجام کاری است و مسلماً برای او یادگیری ذاتی دارد، اگر مزاحم او شویم و از او بخواهیم کارهایی را که ما معین میکنیم انجام دهد، از آن کار منزجر میشود. حداقل و موقتاً میلش را به یادگیری از دست میدهد. این مدرسه ویژگیهایی دارد که یادگیری آزاد در آن اتفاق میافتد. چیزی را که مایل هستید یاد بگیرید. یکی از عناصر، اعتماد و مسئولیتپذیری است. دانشآموز مسئول این است که چگونه وقتش را بگذراند و خودش باید پاسخگوی آن باشد. مسئول است که خود را برای ورود به جامعه بزرگسالی آماده کند. اعتقاد مدرسه این است که اعتماد به بچهها مسئولیتپذیری به بار میآورد. وقت بچهها مال خودشان است و هیچ کس ازشان نمیپرسد که از وقتشان درست استفاده کردهاند یا نه. از قیدوبند نقاط عطف رشد رها میشود.
در این مدرسه هر کس میتواند با سرعت خود پیش رود و همین باعث میشود که احساس ناکافی بودن و سرخوردگی بودن نکند. نکته مهم دیگر این است که وقتی صداهای بیرونی خاموشاند و کسی برای دانشآموز تعیین تکلیف نمیکند، او ندای درونی خود را میشنود و جسارت دنبال کردن آن را دارد. کار کودک بازی است و از طریق بازی است که دنیا را میشناسد و در محیط یادگیری برایش اتفاق میافتد. بازی و قانون گره خوردهاند با همدیگر اما آزادی عمل هم دارد. کنجکاوی محرک بازی است و انسان میل بسیاری برای ناشناختهها دارد و این بازی کلید نوآوری، بقا و پیشرفت بشر است. فرد روی فعالیتی که انجام میدهد متمرکز میشود و افرادی که بهشان برچسب اختلال حواسپرتی میزنند میتوانند ساعتها بازی کنند. در واقع ما وقتی بچهها را آزاد میگذاریم، در عمل دستشان را باز میگذاریم. در سادبری ولی ماهیت بازی بچهها با افزایش سن شان تکامل پیدا میکند.
در این مدرسه امکان گفتگوی آزاد وجود دارد. در این صورت به ذهن خود برای شناخت دنیا محدود نیستیم. وقتی بفهمیم که نقطه نظرات خود را نیز با دیگران به اشتراک بگذاریم، به ابزاری دسترسی پیدا میکنیم که میتوانیم از مهارت دیگران استفاده کنیم. نکته دیگر سیالیت فضاست. هر هفته جلسه برگزار میشود و صورت جلسات مشخص است. علایق بچهها گفته میشود و به دنبال تأمین بودجه هستند. بچهها شیرینی میپزند و از فروش شیرینی به دنبال تأمین بودجه هستند.
شبنم صفایی
تنوع مدارس در دنیا اتفاق خیلی خوبی است. مدارس متنوع در رویکردهای مختلف آموزشی شکل میگیرند. اینکه تمرکزی روی طبیعت هست، در رویکردی خاص قرار میگیرد.
تجربه موسسه پژوهشی کودکان دنیا: پروژه مرکز آموزشی مشارکتی حدود 16-17 سال است که فعالیت میکند. بهتازگی کتاب آموزشوپرورش انسانینگر منتشر شده است. در تجربه مرکز آموزشی مشارکتی ویژگیهایی وجود دارد که به تجربه سادبری ولی نزدیک است. این نمونه هم تجاربی از مدارس دموکراتیک بهحساب میآید که در ایران با آن مواجهیم.
نقاط مشترک این مرکز با مدرسه سادبری ولی: تلاش میکنیم تفکیکها را به حداقل برسانیم. اگر تنوعی از قومیت و ملیت وجود دارد، سعی میکنیم آن را به رسمیت بشناسیم. اضلاع مرکز آموزشی مشارکتی، کودک، خانواده، تسهیلگران و محیط اجتماعی است. تفاوت فردی در رویکرد انسانی نگر مورد توجه است. گفتگو یکی از اصلیترین ابزار این رویکرد است که در موسسه پژوهشی کودکان دنیا پیش میبریم.
در تجربه مرکز آموزشی مشارکتی، ما محرکهای تصادفی یا خودبهخودی داریم. منِ تسهیلگر خیلی وقتها تلاش میکنم محرکهای مختلفی را به کودک یا نوجوان معرفی کنم و او را در معرض محرکهای گوناگون قرار دهم. در واقع دایرهای که کودک ممکن است به هر کدام از موارد کنجکاوی نشان دهم، من بهعنوان تسهیلگر تلاش میکنم باز و متنوع کنم. ایجاد تنوع یکی از اصلیترین وظایف تسهیلگر است. گفته میشود که با ایدههایی سر کلاس میروم. اما بر سر ایدهها و برنامهها بسته و نامنعطف نیستم. ممکن است این برنامهها برای همه جواب ندهد. در نتیجه باید صبوری کرد که هر کسی در معرض آن تنوع چیزی را برای خود بردارد. وقتی از مدارس دموکراتیک سخن میگوییم، باید توجه داشت که یک طیف است. گروه راه انداختن یکی از اهدافی است که برای آن ارزش قائلیم. باید در گروه توافق کردن و پرسشگری را تمرین کنیم و بیاموزیم.
دیدگاهتان را بنویسید